مدرسه اوکی دا
part 3۶
ویو ا/ت
رسیدیم به خونه جونگ کوک جدی دلم میخواست همیشه یه فرصت پیدا کنم ولی خب نه نه نه اون دوستمه ولی اون نگاه هاش معرفی کردن به عنوان پارتنر ا/ت اینسری انجامش میدیم
جونگ کوک : بیب پیاده نمیشی نیم ساعته تو فکری
ا/ت : ها باشه
ا/ت : آخ پام
ویو جونگ کوک
دیدم پای ا/ت پیچ خورد بدون حرفی زود براید استایل بغلش کردم و بردم تو خونه
ا/ت : کوک!
جونگ کوک : هوم
ا/ت : الان چیکار میکنم
جونگ کوک : هرچه تو بگی (یه بوسه کوچک رو لب)
ا/ت : ها
جونگ کوک : چطوری آخه اینکارو نکنم (زیر لب)
ا/ت : چیزی گفتی؟
جونگ کوک: نه
پرش زمانی به خواب
ویو جونگ کوک
چون دیدم ا/ت پتو رو کشیده سرش منم کنارش دراز کشیدم داشتم بهش فکر میکردم که رفتم به چرت
ویو ا/ت
چون دیدم کوک به خواب رفت و حوصلم سر رفته بود به گوشیم خواستم سر بزنم که دیدم خاموشه پس میتونم برم زیر دوش سرد و بعد برم بالکن بشینم
جونگ کوک : ا/ت دخترم
ا/تتتتتت
ویو کوک
ا/ت پیشم نبود میخواستم که پاشم برم آشپزخونه از بالکن بزرگ خونه صدای آهنگ شنیدم اون صدای ا/ت بود دقت کردم و حواسش نبود پس رفتم از پشت بغلش کردم
ا/ت : کوک نخوابیدی؟
جونگ کوک : بیدار شدم که آب بخورم دیدم نیستی گفتم حتما آشپز خونس که صدات رو شنیدم
ا/ت : هوم حوصلم سر رفته بود اومدم
جونگ کوک : ولی اینکه دوش گرفتی و با این لباسا اینجا اومدی خیلی بده سرما بخوری چی
ا/ت : کوک نگران نباش انقدر
جونگ کوک : چون من بی تو نمیتونم و اینکه همسایه ها اگه ببیننت چی ها نمیگ ....
(ا/ت بوسیدش و بعد یک دقیقه جدا شد)
جونگ کوک : خودت شروع میکنیااااا
ا/ت : چون نمیخواستم زیاد غر غرت رو بشنوم
(جونگ کوک بغلش گرفت و گزاشت روی شونش)
ا/ت : ولم کنننننن کوکککککک
جونگ کوک : باهات کار دارم بیارم تو باشی و اینطوری توی بالکن بشینی خودشم جلوی استخر که نور میزنه بدنت واقعه که
ویو ا/ت
رسیدیم به خونه جونگ کوک جدی دلم میخواست همیشه یه فرصت پیدا کنم ولی خب نه نه نه اون دوستمه ولی اون نگاه هاش معرفی کردن به عنوان پارتنر ا/ت اینسری انجامش میدیم
جونگ کوک : بیب پیاده نمیشی نیم ساعته تو فکری
ا/ت : ها باشه
ا/ت : آخ پام
ویو جونگ کوک
دیدم پای ا/ت پیچ خورد بدون حرفی زود براید استایل بغلش کردم و بردم تو خونه
ا/ت : کوک!
جونگ کوک : هوم
ا/ت : الان چیکار میکنم
جونگ کوک : هرچه تو بگی (یه بوسه کوچک رو لب)
ا/ت : ها
جونگ کوک : چطوری آخه اینکارو نکنم (زیر لب)
ا/ت : چیزی گفتی؟
جونگ کوک: نه
پرش زمانی به خواب
ویو جونگ کوک
چون دیدم ا/ت پتو رو کشیده سرش منم کنارش دراز کشیدم داشتم بهش فکر میکردم که رفتم به چرت
ویو ا/ت
چون دیدم کوک به خواب رفت و حوصلم سر رفته بود به گوشیم خواستم سر بزنم که دیدم خاموشه پس میتونم برم زیر دوش سرد و بعد برم بالکن بشینم
جونگ کوک : ا/ت دخترم
ا/تتتتتت
ویو کوک
ا/ت پیشم نبود میخواستم که پاشم برم آشپزخونه از بالکن بزرگ خونه صدای آهنگ شنیدم اون صدای ا/ت بود دقت کردم و حواسش نبود پس رفتم از پشت بغلش کردم
ا/ت : کوک نخوابیدی؟
جونگ کوک : بیدار شدم که آب بخورم دیدم نیستی گفتم حتما آشپز خونس که صدات رو شنیدم
ا/ت : هوم حوصلم سر رفته بود اومدم
جونگ کوک : ولی اینکه دوش گرفتی و با این لباسا اینجا اومدی خیلی بده سرما بخوری چی
ا/ت : کوک نگران نباش انقدر
جونگ کوک : چون من بی تو نمیتونم و اینکه همسایه ها اگه ببیننت چی ها نمیگ ....
(ا/ت بوسیدش و بعد یک دقیقه جدا شد)
جونگ کوک : خودت شروع میکنیااااا
ا/ت : چون نمیخواستم زیاد غر غرت رو بشنوم
(جونگ کوک بغلش گرفت و گزاشت روی شونش)
ا/ت : ولم کنننننن کوکککککک
جونگ کوک : باهات کار دارم بیارم تو باشی و اینطوری توی بالکن بشینی خودشم جلوی استخر که نور میزنه بدنت واقعه که
- ۵۹.۱k
- ۰۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط